جشن قدم
1391/02/14پنجشنبه
مراسم اثر گذاری یه پسر 14ماه و29روزه
وای.............اینا دیگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا رنگ پوستم عوض شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به راه رفتنم مربوط نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانی قرمزش خوجلتره............نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بذار درشوباز کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامانی بسه بریم بشوریم لطفا......................
آخ جون بریم شستشو..............
انقدر گریه کردم که مامانی به همون یه برگه رضایت داد وقرار شد بریم حمام
حالا حتمامیپرسید این کارا برای چیه؟؟؟؟؟؟؟
داریم برگه یادگاری درست میکنیم.برای چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یادتونه بهتون یواشکی خبر دادم یه جشن در راهه .حالا وقتشه................
1391/02/15جمعه
مصادف با ماهگرد پانزدهم من ،برام جشن قدم گرفتن.
شماهم دعوتید
.
.
فلشها رودنبال کنید
.
.
.
بفرمایید
.
.
.
.
این سبزه رو که میبینید محصول مشترک ذهن مامانم ودست عمه امه یعنی:
مامانی ایده دادو عمه درستش کرد.
ذهن خلاق مامان ودستان هنر مند عمه درد نکنه.
راستی دمپاییها هم مال هدیه جون دختر عمه امه.
بفرمایید تنقلات.
اینم هدیه مامان وبابای خوبم.
مامانی با پوشکهام یه کیک پوشکی به شکل پوتین برام درست کردوتزیینش کرد وسکه رو هم پلی کرد برای عبور ماشینهام.
این کفشها هم اولین کفشای نوزادیمه که پوشیدم.باشد که به یادگار بماند.
با شروع مجلس کلی رقصیدم وشیرینکاری کردم ومجلس گرم کن بودم.خیلی بهم خوش گذشت فقط جای خانواده مامانی خالی بود.
پرواز برفراز آسمانی که گرچه سقف داره ولی پرازبادکنکه.هوراااااااااااااااااااااااااا
بیا ببینم شیطون......
بیا دیگه.............بیا بریم............الان میرم پایین دلت برام تنگ میشه ها.
یادت باشه نیومدیهااااااااااااا
من دارم میرم کیک ببرم.
اینم تصویر کیکم که مامانم این کفشهای کوچولو رو خرید وداد به شیرینی پزی تا بذارنش روی کیکم.همه میگن مامانم خیلی دوستم داره.
عمه فریده میگه خوش به حالت محمد رهام با این مامانی که داری،باید قدرشو بدونی که برات اینقدر زحمت میکشه.
خواهش میکنم.........
کافیه.......................
اینقدر تشویقم نکنید لطفاااااااا.............
یعنی مامانم جورابامو کجا گذاشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میشه بیام بغلت مامان؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه جوراب پام نیست ،حس خوبی ندارم مامانی.توی عکسها نامرتب به نظر میام.
چون گرمم شد درشون آوردی ویادت رفت پام کنی!!!!!!!!!!!!!!
از پاهام نگیرید لطفااااااااااااااااااااااااا
بفر مایید شام
تمام تزیینات مامان سازه وخط خود مامانیه.آخه وقت طراحی نبود ومامانم کلی از این موضوع ناراحته.
از مامان به محمد رهام دردونه:
گل پسرم باید ببخشی اون جشنی که مد نظرمون بود نتونستیم برات بگیریم .ان شالله تولد 2سالگیت جبران میکنیم.همیشه ثابت قدم باشی وقدم به قدم به پیشرفت وموفقیتهای بیکران نزدیک بشی عزیزکم.